Original Post in The National Interest
دکتر عسل راد
در آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی، با ترور ژنرال قاسم سلیمانی، بسیاری از جهانیان با نگرانی ناظر افزایش تنشها و رویارویی آشکار بین ایالات متحده و ایران بودند. در حالی که منتظر پاسخ ایران بودیم، هَشتگ «جنگ جهانی سوم» در شبکههای اجتماعی بطور فزاینده مطرح شد. صداهای ضد جنگ به سرعت متذکر شدند که خصومتهای فعلی – گرچه کاملاً جدید نیستند – پس از تصمیم یکجانبه پرزیدنت ترامپ مبنی بر ترک توافق هستهای و تحمیل مجدد تحریمهای بیرحمانه علیه ایران به رغم پایبندی ایران به آن توافق تاریخی، به نقطه اوج رسیده است. هیچ کس در آن زمان تصور نمیکرد که جهان توسط ویروس کرونا با یک تهدید قریبالوقوع و مرگبارتر مواجه میشود و ما را مجبور میکند به عنوان یک جامعه جهانی در برابر یک دشمن مشترک متحد شویم یا اینکه متفرق، و متعاقباً زندگی میلیونها نفر را به خطر بیاندازیم.
در حالی که خطر ویروس از مرزها فراتر میرود، بازهم میبینیم که با آشکار شدن بحران، سیاستهای نام آشنا نقش ایفا میکنند. کشورها همچنان همدیگر را متهم به پنهان کردن اطلاعات میکنند و با اشاره انگشت اتهام یکدیگر را سرزنش میکنند. به دلیل آغاز شیوع این بیماری در چین، برخی از مقامات ایالات متحده از زبان تهدید استفاده میکنند و رئیسجمهور عبارت «ویروس چینی» را برای تهمت به کشور چین تکرار میکند. در میان این همهگیری جهانی، موضوع روابط ایران و آمریکا نیز یک بحث اصلی است. ایران یکی از درگیرترین کشورها در جهان است که با ویروس کرونا مقابله میکند. توانایی ایران در مبارزه با ویروس، به دلیل اقتصاد ویرانشده در اثر تحریمها، به شدت از بین رفته و ادامه تحریمها باعث کاهش توانایی آنها برای دستیابی به تجهیزات پزشکی مورد نیاز شده است.
در حالی که طرفداران تحریم همچنان ادعا میکنند که کمکهای بشردوستانه از تحریمها معاف است، شواهد موجود در این زمینه خلاف آن را نشان میدهد. در حقیقت، با اینکه همین چند هفته پیش خزانهداری آمریکا اندکی از محدودیتها را برای بانک مرکزی ایران جهت تسهیل معاملات بشردوستانه کاهش داد، خزانهداری با این اقدام، بطور ضمنی اقرار کرد که تحریمهای ایالات متحده مانع این خریدها شده است. بعلاوه، مدافعین تحریمها به هدف خود جهت فلج کردن اقتصاد ایران رسیدهاند، این یکی دیگر از عواملی است که توانایی ایران را در مقابله با چالشهای گسترده ناشی از این بیماری همهگیر خنثی میکند.
قفسههای خالی فروشگاههای ایالات متحده و یا وحشت آمریکاییها در مورد سقوط اقتصادی در آینده، دلایل کافی برای درک این موضوع هستند که صرفاً دسترسی به دارو، پیآمدهای بیشمار این بحران را برطرف نمیکند. حال تصور کنید که نگرانیهای ما مربوط به یک فاجعه اقتصادی در آینده نزدیک نیست، بلکه ویرانهای است که هم اکنون خودمان را در آن پیدا میکنیم. مهمتر از آن، تصور کنید که اقتصاد ما هیچ امیدی به بهبودی ندارد زیرا قدرتمندترین و ثروتمندترین کشور جهان – همانطور که در حال تماشای خفهشدن شهروندان ما به معنای واقعی است – قصد ادامه خفهکردن اقتصاد ما را داد. این وضعیت کشور ایران است.
علیرغم درخواستهای فزاینده جامعه جهانی و سازمان ملل متحد برای لغو تحریمهای ایران به دلایل بشردوستانه – ولو به طور موقت به دلیل شیوع همهگیری – دولت آمریکا تاکنون از این خواسته امتناع کرده و حتی اقداماتی را برای افزایش تحریمها در هفتههای گذشته انجام داده است. همزمان هفته گذشته، محققان دانشگاه شریف در ایران تخمین زدهاند که اگر شرایط فعلی ادامه پیدا کند، حداکثر ۳.۵ میلیون ایرانی ممکن است کشته شوند. همه اینها در حالی است که تحریمهای ایالات متحده به واسطه کارزار «فشار حداکثری»، زندگی مردم عادی در ایران را تیره و تار کرده است.
چگونه میتوانیم موفقیت سیاست پرزیدنت ترامپ در برابر ایران را بسنجیم؟
از زمانی كه آمريكا از توافق هستهای خارج شد، ايران به تدريج تعهدات هستهای خود را كاهش داد و اكنون ذخاير بيشتری از اورانيوم و سانتريفيوژهای در حال چرخش دارد. بیثباتی در منطقه همراه با خصومتهایی که تا چند ماه پیش ما را در آستانه یک جنگ ناخواسته و غیرضروری سوق داد، افزایش یافته است، اگرچه ممکن است این یک حس همیشگی باشد. حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی در آستانه فروپاشی نیست، خصوصاً در زمان بیماری همهگیر که در خلال آن بسیاری از ایرانیان میترسند حتی خانههای خود را ترک کنند.
با تمام این اقدامات، تنها اهدافی که سیاست دولت ترامپ در قبال ایران به آن دست یافته تحکیم قدرت در بین تندروهای حکومتی، بیاعتمادی بیشتر به ایالات متحده نزد افکار عمومی و به طور بیپروا آسیب به مردم بیگناه در ایران است. در طرف آمریکایی، طبق نظرسنجی جدید گروه افکارسنجی تارانس، در میان رأیدهندگان جمهوریخواه در ایالتهای کلیدی، اکثریت معتقدند که جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای بسیار مهم است، اما ایالات متحده باید مسئله را از طریق مذاکرات حل کند.
بحران ویروس کرونا فرصت عالی را برای ایالات متحده جهت حل و فصل مناقشات جاری با ایران بوجود آورده است. بطوری که پرزیدنت ترامپ میتواند آبرومندانه خواستار لغو تحریمها برای اهداف بشردوستانه شود، سپس ایران وادار به بازگشت و پیروی کامل از توافق هنوز پابرجای هستهای شود. این میتواند درها را به سوی مذاکرات بیشتر باز کند، منجر به توقف خصومتها شود و احتمالاً میلیونها انسان بیگناه را نجات دهد.
فارغ از خصومتها یا شکایتهای مشروع ملتها علیه یکدیگر، کل جهان هم اکنون در آستانه یک لحظه تاریخی قرار گرفته است. این ویروس تنها به چین و ایران و یا اروپا و آمریکا محدود نیست. مبارزه با دشمنی که مرز و مذهب و جنسیت و گرایش سیاسی نمیشناسد تنها با تشریک مساعی و درهم شکستن مرزهای واقعی و نمادین امکانپذیر خواهد بود. مبارزه با همه گیری ویروس کرونا میتواند سیاه مشقی باشد برای مقابله جدی در زمینه تغییرات اقلیمی. غلبه بر این چالشها تنها از طریق تلاشهای جهانی و همکاری تنگاتنگ دولتها میسر خواهد بود. برجام در نوع خود سرمشقی برای سازش و همکاری به شمار میآید. هیچگاه برای فشردن دست یکدیگر به قصد کمک دیر نیست، خصوصاً در این دوران پرمخاطره که حیات و ممات ما در گرو این همکاری است.
Back to top