یک سالگی جنبش زن، زندگی، آزادی – دستاوردها و چالشها- رایان کاستلو
پارسال همین روزها، مهسا امینی ۲۲ ساله، با خانوادهاش به تهران سفر میکرد. در هفتههای پیش از این سفر، رئیسجمهور ابراهیم رئیسی، دستور اجرای محکمتر قوانین حجاب اجباری را صادر کرده بود. امینی به جرم بدحجابی در تهران بازداشت شد. گزارشها نشان میدهد که او پس از دستگیری و قبل از اینکه به کما برود و در نهایت بمیرد،مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.
مرگ مهسا امینی ایرانیان را به حرکت درآورد.اعتراضات سراسری در ایران شروع شد و مردم شاهد بودند که چگونه نیروهای امنیتی ایران اعتراضات را وحشیانه سرکوب کردند. بیش از پانصد معترض، از جمله ۷۰ کودک، کشته شدند؛ هزاران نفر دستگیر شده و حداقل هفت نفر اعدام شدند. این اعدامها در حالی انجام شد که قوه قضائیه ایران گزارشات متعددی که حاکی از شکنجه و اجبار متهمین به اعتراف را نادیده گرفت و آنها را با عجله و پس از محاکمات ساختگی به مرگ محکوم کرد.
ایرانیان ملتی هستند که عادت دارند تصورات ساده انگارانه، سیاه و سفید و نتیجه گیریهای بدون درنظر گرفتن پیچیدگیهای جامعه ایران را زیر سوال ببرند. یک سال گذشته، اما جنبشی که پس از قتل امینی آغاز شد، پایان نیافته بلکه تکامل یافته است.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» در تقابل مستمر دولت و جامعه بر سر نظارت بر بدن و پوشش زنان به حیات خود ادامه میدهد. درحالیکه تظاهراتهای تودهای فروکش کردهاند، ایرانیها از راههای ظریفتری این جنبش آزادیخواهانه را دنبال میکنند؛ حتی در شرایطی که دولت در تلاش است تا قوانین سفت و سختتری مربوط به اجبار حجاب تصویب و اجراء کند.
مسلما پایدارترین دستاورد این جنبش این است که تعداد بیشتری از زنان به طور مداوم قوانین حجاب را در مکانهای عمومی نادیده میگیرند. در یکسال گذشته گشت ارشاد نیز از درگیری های معمول خود با زنان عقب نشینی کرده است. تهدیدهای جدید برای تقویت این ممنوعیت بعید به نظر می رسد که کارساز باشد. همانطور که محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران اخیراً هشدار داده است، سرکوب خشونت آمیز دولتی تنها شکاف ها را در جامعه ایران افزایش داده است. اسماعیل کوثری، نماینده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نماینده مجلس نیز گفته: «سال گذشته رسانهها علیه ما فعالیت کردند و بسیاری از مردم از جمله نمایندگان مجلس ترسیدند و معتقد بودند که کار نظام تمام شده است».
بسیاری از مدافعان حقوق بشر و منتقدان شناخته شده کشور خواستار تغییرات رادیکال شدهاند که مخرج مشترک آن دعوت به گذار از جمهوری اسلامی بوده است. میرحسین موسوی، رهبر جنبش سبز در سال 2009 که از سال ۲۰۱۱ در حصر خانگی است ، خواستار برگزاری رفراندوم درباره جمهوری اسلامی شده که این رفراندوم راه را برای تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی و باز میکند و مسیر جنبش دموکراسی خواهی را هموار میکند. این فراخوان مورد تایید بسیاری از چهرههای سرشناس از جمله مصطفی تاجزاده، سعید مدنی، فائزه هاشمی و مصطفی نیلی قرار گرفته است.
با این حال، دولت به میل خود در یکسال گذشته عقب نشینی نکرده است. نیلوفر حامدی و الهه محمدی، خبرنگارانی که از قتل مهسا امینی و تشییع جنازه او خبر دادند، با شجاعت در مقابل تلاشهای دولت ایران برای ارعاب و ساکت کردن خود در دادگاه مقاومت میکنند . افراد سرشناس – از جمله بازیگران و ورزشکاران – که در برنامههای عمومی و همینطور از طریق رسانههای اجتماعی از قوانین حجاب اجباری سرپیچی کردهاند نیز با بازداشت و مجازاتهای شدید شدید مواجه شدهاند. اگرچه بسیاری ازبازداشت شدگان در جریان عفو سراسری از زندان آزاد شدند؛ اما ، بسیاری از مدافعان برجسته دموکراسی و آزادی با اتهامات مبهم همچنان در زندان هستند. مجلس ایران تصمیم گیری درباره قانون جدید «عفاف و حجاب» را به جمع کوچک ۱۱ نفره از نمایندگان سپردهاند که مجازاتهای جدیدی را برای افرادی که همچنان از حجاب اجباری سرپیچی میکنند تصویب کنند. در آستانه سالگرد قتل امینی، مقامات نیز برای پیشگیری از اعتراضات، بسیاری از فعالان سیاسی، اجتماعی، صنفی و همینطور و اعضای خانواده کشته شدگان و کسانی که اعدام شدهاند را دستگیر کردهاند و در عین حال هشدار دادهاند که در صورت فعالیت دوباره این بار عفوی وجود نخواهد داشت. بسیاری از کسانی که در اعتراضات سال گذشته آزاد شدند نیز هشدار مشابهی دریافت کردهاند.
این جنبش بسیار بزرگ و پویاست و ریشه در تحولات عمیق جامعه ایران در حداقل سه دهه اخیر دارد.
جمهوری اسلامی و رهبر آن آیت الله علی خامنه ای همچنان قدرت را در دست دارند. خشونت دولت با چالش روبرو نیست و جنبش اعتراضی – اگرچه گسترده است – بدون رهبر باقی مانده است. نیروهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل هر دو گزارش دادند که اعتراضات هیچ تهدید کوتاه مدتی برای حاکمیت جمهوری اسلامی ایجاد نمی کند.
علاوه بر این باید توجه داشت که جریان اصلاح طلبی در ایران همچنان از ساختار قدرت به حاشیه رانده شده است. و نشانه اندکی وجود دارد که چهرههای برجسته و قدیمی اصلاح طلب بار دیگر بتوانند مردم را برای پیگیری مطالباتشان از طریق صندوق رای متقاعد و بسیج کنند. وضعیت اقتصادی نیز تیره و تار است؛تورم به بالاترین حد خود رسیده و امید چندانی به کاهش آن نیست. زیرا تحریم ها نه تنها اقتصاد ایران را تحت فشار بیسابقهای قرار داده است، بلکه سبب گسترش فساد و سوء مدیریت به عنوان بیماری مزمن اقتصاد ایران نیز شدهاند. تلاشها برای تشکیل رهبری تغییرات دمکراتیک در خارج از کشور نیز به جایی نرسیده است و بسیاری از مدعیان رهبری به بحث و جدل بین خودشان مشغول بودهاند.
تغییر سیاست آمریکا در مقابل ایران
سیاست آمریکا در قبال ایران در این مدت تغییراتی داشته ودر برخی حوزهها این تغییر سیاستها دستآوردهایی نیز با خود به همراه آورده است. یک نمونه صدور مجوز عمومی D-2 توسط دولت جو بایدن بوده است. این پروسه پیش از اعتراضات اخیر در ایران شروع شده بود و فعالان حقوق بشر مدتها برای آن تلاش کرده بودند. صدور این مجوز یک قدم به جلو بود و دسترسی به سرویسهای اینترنتی از جمله ابزارهای رمزگذاری توسط شرکتهای فناوری آمریکایی در ایران را آسانتر کرد. اما با وجود اینکه ، دولت ایران سرکوب آنلاین خود را پیچیده و گستردهتر کرده است؛ تعداد بسیار کمی از شرکت های آمریکایی از این مجوز برای ارائه خدمات به شرکتهای ایرانی استفاده کردهاند. دولت بایدن باید به این پرسش پاسخ دهد که چرا صدور این مجوز نتوانسته شرکتهای فنآوری آمریکایی را برای ارائه خدمات به ایرانیان قانع کند؟ آیا دامنه پوشش این مجوز بسیار محدود است؟ یا این که دولت آمریکا نتوانسته به شرکتهای فنآوری تضمین دهد که بدون نگرانی از زیرپا گذاشتن تحریمها به کاربران ایرانی خدمات قانونی بدهند؟ و یا سازوکار تحریمها آنقدر پیچیده شده که عملا نمیتوان فهمید مرزهای قانونی آن کجاست؟
تحریمهای آمریکا همچنین ناقضان حقوق بشر در ایران را هدف قرار داده است. گشت ارشاد و تعدادی از مقامات دخیل در سرکوب، تحریم شدهاند و از فعالیت کمیته حقیقت یاب سازمان ملل در امور ایران و همچنین اخراج ایران از کمیسیون زنان سازمان ملل متحد حمایت شده است.
نکته این است که این اقدامات با شکست تلاشها برای زنده کردن برجام همزمان شده است. توافقی که به دولت ایران امید میداد که در صورت همکاری، تحریمهای اعمال شده بر کشور لغو شوند. قبل از شروع اعتراضات اخیر، آمریکا – با برخوردهای متفاوت در لایههای مختلف – به دنبال احیای برجام بود، اما دیگر اینطور نیست. در همین حال، ایران پس از حمله غیرقانونی روسیه به اوکراین، همکاری نظامی خود با روسیه را گسترش داده و آمریکاییها و اروپاییها را بیش از پیش از خود دور کرده است.
فروپاشی آشکار دیپلماسی هستهای یک ضربه بزرگ برای کسانی است که نگران رفاه مردم ایران هستند، زیرا تحریمهایی که توسط دولت دونالد ترامپ پس از خروج از برجام در سال 2018 بازگردانده شد، به شدت به مردم ایران و چشمانداز دموکراسی مردمی در ایران آسیب وارد کرده و در همان حال قدرت اقتدارگرایان فاسد را تثبیت کرده است. تقریباً با هر معیاری، زندگی تحت تحریم ها بدتر از دورهای است که برجام تا حدی اجرا میشد. امروزه در ایران، دسترسی به داروهایی که مرگ و زندگی شهروندان به آن وابسته است دشوارتر شده است. تورم به سطح فاجعهباری رسیده و میلیونها نفر که در طبقه متوسط بودند هماکنون در تامین نیازهای اولیه خود دچار مشکل شدهاند. حتی اگر آمریکا و ایران آنگونه که پیش بینی میشود پس از توافق بر سر مبادله زندانیان، بتوانند تنشها را در مدت باقی مانده در دوره اول ریاست جمهوری بایدن کاهش دهند، احتمالا این گشایش تنها مسکن محدودی برای درد مردم تحت فشار ایران فراهم خواهد کرد.
بدون یک اراده قوی برای پیشبرد مذاکره، فضای رابطه ایران و آمریکا نگران کننده است . توقیف یک نفتکش ایرانی – سوئز راجان – توسط آمریکا برای اجرای تحریمهای ترامپ باعث ایجاد یک بحران شد و همانطور که پیش بینی میشد ایران در مقابل نفتکشهای دیگری را با توجیههای مبهم توقیف کرد. به نظر میرسد این رویارویی تنشآلود برای تفنگداران دریایی آمریکا تهدیدهای جدیدی را به ارمغان آورده است؛ زیرا دولت بایدن تصمیم گرفته که برای جلوگیری از حملات ایران این تفنگداران را در نفتکشهای تجاری عبوری از خلیج فارس مستقر کند. احتمال اینکه یک حادثه منجر به آتش مستقیم بین نیروهای آمریکایی و ایرانی شود بسیار بالاست.چنین جنگی برای ایرانیان و تلاش های آنها برای تامین آزادی بیشتر در ایران تاثیر بسیار ویرانگری خواهد داشت.
آمریکا چه سیاست متفاوتی را باید در پیش بگیرد؟
گذشته از افزایش تلاشها برای گسترش دسترسی ایرانیان به اینترنت، دولت بایدن میتواند برای کمک به مردم ایران کارهای بیشتری انجام دهد.
بایدن می تواند روند رسیدگی به ویزا و درخواست پناهندگی متقاضیان ایرانی را بهبود داده و با سرعت بیشتری به آنها رسیدگی کند. همچنین اعطای ویزای آزادی مشروط بشردوستانه برای ایرانیان به بسیاری از ایرانیان کمک میکند تا به محلی امن برای زندگی برسند. متاسفانه دولت بایدن افزایش سرعت رسیدگی به امور پناهندگان را تا ماه مارس سال ۲۰۲۳ به تعویق انداخت. از آن زمان به این طرف هم تغییراتی اندکی اتفاق افتاده که از هیچ نظر با روند امور در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما قابل مقایسه نیست. بسیاری از دانشجویان ایرانی هنوز از تاخیرهای اداری طولانی در اخذ یا رد ویزای امریکا شکایت دارند. دولت بایدن به آسانی میتواند رسیدگی به ویزا و پناهندگی را در اولویت قرار دهد.
دولت بایدن همچنین میتواند با اعمال تغییراتی قانونی ا به ایرانیان آمریکایی اجازه دهد تا برای عزیزان خود در ایران از طریق حواله پول بفرستند. کارکرد چنین حوالههایی در سایر کشورهای تحریمشده مانند کوبا و سوریه عادی است، اما بهطور غیرقابل توضیحی فرستادن پول به ایران در هر شرایطی ممنوع است مگر اینکه پول به صورت دستی و با مسافر به ایران منتقل شود که برای بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا امکان پذیر نیست.
از نظر استراتژیک، دولت آمریکا سیاست انزوا و مهار ایران را دو برابر کرده است. با این حال، چه سیاست «فشار حداکثری» و حتی «فشار حداکثریسبکتر»، برای پیشبرد آرمان آزادی و دموکراسی در ایران ویرانگر هستند. شاید در این مقطع زمانی که دولت بایدن درگیر آمادهشدن برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ است٬ امید به یک تحول گسترده در رویکرد سیاستهای آمریکا در مقابل ایران بینتیجه باشد. اما همانطور که در گذشته شاهد بودهایم؛ تعامل هوشمند، هم برای منافع ایالات متحده و هم برای مردم ایران مزایای قابل توجهی دارد.
رایان کاستلو مدیر بخش سیاستگزاری شورای ملی ایرانیان آمریکاست. او از سال ۲۰۰۳ در این جایگاه فعالیت کرده است. رایان را در توییتر دنبال کنید @RyeCostello
https://www.stimson.org/2023/change-and-continuity-in-iran-one-year-into-the-woman-life-freedom-uprising/
Back to top