fbpx
X

News & Publications

February 1, 2022

چگونه «ديگری‌سازی» ایرانیان در آمریکا منجر به سیاست‌گذاری بد می‌شود

Click here to read the Op-Ed in English.

Click here to read the full report in English.

یادداشت از عسل راد 

من نیز مانند میلیون‌ها آمریکایی، در دنیای پس از یازده سپتامبر در حالی پا به سن بلوغ گذاشتم که در آن دیدگاه‌ها و نگرش‌های سیاسی ما نسبت به جنگ با پیامدهای آن تعریف می‌شد. علی رغم ناکامی‌ها و پیامدهای جنگ‌های آمریکا در افغانستان و عراق – که نشان‌دهنده درک نامنسجم از ماهیت جنگ، اهداف آن و یا کشورهای مورد هدف بود – صداهای جنگ‌طلب در واشنگتن همچنان از جنگ دیگری در خاورمیانه علیه ایران دفاع می‌کنند. به عنوان یک ایرانی-آمریکایی، جنگ با ایران ترسی همیشگی برای من بوده و خصومت مداوم بین این دو دولت، تجربه‌ی شخصی مرا در خانه‌ام یعنی ایالات متحده شکل داده است

در حقیقت، شیطان‌سازی سیستماتیک از ایران و غیرانسانی جلوه‌ دادن ایرانیان و آمریکایی‌های دارای تبار ایرانی، تاثیر نامطلوبی بر مواضع سیاسی ایالات متحده در قبال ایران داشته و باعث تضعیف حقوق مدنی جامعه ایرانی در آمریکا شده است. من روند این شیطان‌سازی و چگونگی نفوذ آن در گفتمان سیاسی، رسانه‌ها و فرهنگ عامه آمریکا را در یک گزارش جامع که اخیراً منتشر شده بررسی کردم و یافته‌های موجود در این گزارش نشان‌دهنده درک مخدوش کنونی از ایران است

غیرانسانی جلوه دادن ایرانیان

هر چند تاریخ اخیر ممکن است این تصویر را در ذهن متبادر سازد که ایران و ایالات متحده دشمنان دیرینه‌اند، اما این دو کشور زمانی در تاریخ در تمجید و احترام متقابل شریک بوده‌اند. در حالی که ایران در ابتدای قرن بیستم میان رقابت‌های سیاسی و نظامی دو امپراطوری بزرگ بریتانیا و روسیهٔ تزاری و تاثیرات استعمار اروپا گرفتار شده بود، ایالات متحده به عنوان یک کشور انقلابی به نظر می‌آمد که در امور داخلی آنها دخالتی نمی‌کند. همه‌ی این‌ها زمانی تغییر کرد که کودتای بریتانیایی-آمریکایی ۲۸ مرداد رخ داد. هنگامی که واشنگتن نه تنها به طور مستقیم در امور داخلی ایران مداخله کرد، بلکه عملاً نقشه‌ای را طرح‌ریزی و اجرا کرد که از نسخه‌ی امپریالیست پیر بود

سال ها بعد، هنگامی که دانشجویان ایرانی پس از انقلاب ۵۷ از ترس کودتای دیگری به رهبری ایالات متحده برای بازگرداندن شاه، سفارت آمریکا را در آبان ۱۳۵۸ تسخیر کردند، اکثریت قریب به اتفاق آمریکایی‌ها از وقایع ۲۸ مرداد کاملاً ناآگاه بودند. هنوز هم بحران گروگانگیری به خودی خود نگرش آمریکایی‌ها در مورد ایران را تعریف می‌کند

رویکرد ضد ایرانی در ایالات متحده به طور کامل نمی‌تواند جدا از دیدگاه عمیق نژادپرستی یا اسلام‌هراسی باشد. اگرچه خصومت سیاسی معاصر بین دو کشور و بحران گروگانگیری، یک جایگاه بی‌همتا به ایران در ادبیات سیاسی ایالات متحده بخشیده است. رویداد گروگانگیری – و تحقیری که نماد آن شد – چنان در روح و روان آمریکایی‌ها رسوخ کرد که به فرهنگ عمومی آمریکا تعمیم یافت و همچنان دهه‌ها بعد دستاویز سیاستمداران آمریکایی قرار می‌گیرد تا دشمنی و نفرت خود را نسبت به ایران و ایرانی ابراز کنند. بیش از ۴۰ سال بعد، پرزیدنت ترامپ با تهدید به حمله به ۵۲ مکان فرهنگی در ایران، به ازای هر یک از افراد گروگان گرفته شده در سفارت آمریکا، این دیدگاه و خاطره را دوباره زنده کرد

با شروع دهه ۸۰ میلادی، تصویرسازی‌های نخ‌نما در سینما و تلویزیون آمریکا از ایران و مردم ایران، تداعی کننده تصاويرِ كليشه‌ای از شرق بود که کل مردم را به یک کاریکاتور شرارت تبدیل می‌کرد. از برنامه‌های طنز اغراق‌آمیز و نژادپرستانه شنبه شب – که در آن بازیگران برای تقلید از فارسی‌زبان‌ها صرفاً جیبری (چرندیات بی‌معنی و نامفهوم) بیان می‌کردند – تا فیلم‌های مسئله‌دار و مشکل‌ساز ​​(ضد ایرانی) مانند «بدون دخترم هرگز» که عمداً ایران و اسلام را هر دو به‌عنوان عقب‌مانده و متحجر معرفی می‌کرد، اینگونه تعاریف و تصاویر‌ برای آنها به امری عادی تبدیل شده بود

تصاویر ایران و ایرانیان در هالیوود، اغلب انعکاس لفاظی‌های سیاسی سیاستمداران جنگ‌طلب در آمریکاست. مانند سریال تلویزیونی هوملند که در آنجا نشان می‌دهد ایران حتی پیش از انعقاد توافق هسته‌ای در عالم واقعیت در حال نقض مفاد آن قرارداد می‌باشد. یا در فیلم روبوکاپ محصول سال ۲۰۱۴، که ربات‌های «صلح‌بان» با هوش مصنوعی در تهران رها شده‌اند تا کالاهای جنگی یک شرکت تسلیحاتی را به بازار عرضه کنند. در همه این موارد، ایرانیان از فضایل انسانی تهی شده و در عوض به یک هدف متخاصم و بی‌ارزش تقلیل یافته‌اند

در حقیقت این تصاویر ضدایرانی در زبان سیاستمداران آمریکایی و وسایل ارتباط جمعی این کشور انعکاس پیدا کرده‌ است. در حالی که سناتور جان مک‌کین با شادی ترانه‌ای طنزآمیز درباره بمباران ایران می‌خواند، «رفیقش» سناتور لیندسی گراهام درباره اینکه داشتن ژن‌های ایرانی چقدر می‌تواند وحشتناک باشد کنایه می‌زند، و یا وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا، در یک جلسه استماع کنگره شهادت می‌دهد که فریب‌کاری بخشی از دی‌اِن‌اِی ایرانیان است. در همین حال، رسانه‌های جریان اصلی در آمریکا اغلب صحبت‌های رسمی درباره ایران را طوطی‌وار تکرار می‌کنند که ایران تهدید اصلی برای ایالات متحده است. علی رغم درس‌های جنگ عراق و اتهامات نادرست وجود سلاح کشتار جمعی در آن کشور که جنگ را در نظر عموم مردم موجه جلوه می‌داد، اکنون ۱۸ سال پس از آن تهاجم، یاهو نیوز یادداشتی از جیمز وولسی، رئیس سابق سیا، منتشر کرده با این عنوان که ایران احتمالاً هم اکنون بمب هسته‌ای را در اختیار دارد، حالا در مورد آن چه باید کرد

تاثیرات بر سیاست‌گذاری

چنین نگرش‌های متعصبانه ضدایرانی، تصمیمات سیاسی ایالات متحده را شکل می‌دهد و بر دیدگاه‌ مردم آمریکا به سمت جنگ تأثیر می‌گذارد. جای تعجب نیست که تحقیقات نشان می‌دهد ارتباط مستقیمی بین گرایشات نژادپرستی آمریکایی و حمایت نظامی علیه ایران وجود دارد. این روند «غیرانسانی جلوه دادن» باعث ایجاد سیاست‌هایی شده که میلیون‌ها انسان بی‌گناه را از بین می‌برد. تکیه بر کلیشه‌هایی که اساس آن ایدئولوژی برآمده از فرهنگ عامّه و عوام‌فریبی سیاسی‌ست بجای تحلیل‌ منطقی و تلاش‌ جدی برای درک انگیزه‌های «دیگری‌سازی»، منجر به سیاست‌هایی شده که منافع امنیتی آمریکا و جهان را تضعیف می‌کند، بر مردم بی‌گناه ایران تاثیر نامطلوب می‌گذارد، و به جامعه ایرانی-آمریکایی آسیب می‌رساند

در دهه ۱۹۸۰، واشنگتن از تهاجم غیرقانونی صدام حسین به ایران حمایت کرد، هرچند بعداً در دو جنگ مختلف او را هدف قرار داد. در طول دهه‌ها، دولت‌های مختلف ایالات متحده پیشنهادات روسای‌جمهور مختلف ایران را برای بهبود روابط رد کرده‌اند یا مانند خروج دولت ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ و اجرای سیاست «فشار حداکثری»، نمک به زخم پاشیدن و باعث وخیم‌تر شدن روابط ایران و آمریکا شد

نه تنها ایرانیان ساکن ایران بار سنگین سیاست‌های ناعادلانه واشنگتن را به دوش می کشند، بلکه ایرانیان مقیم آمریکا نیز سیاست‌های تبعیض‌آمیز را در یک جو متخاصم در خانه خود تجربه می‌کنند و با درماندگی شاهد رنج‌ بردن عزیزانشان در ایران زیر بار فشار تحریم‌ها و ترس از جنگ هستند

علاوه بر تجربیات تبعیض‌آمیزی که ایرانیان ساکن آمریکا در محل کار، مدرسه، فرودگاه‌ها و موارد دیگر گزارش می‌کنند، پیامدهای این سیاست‌ها بر زندگی روزمره جامعه ایرانی‌-امریکایی تاثیر واقعی و عینی گذاشته است. حساب‌های بانکی‌ ایرانیان در آمریکا بدون دلیل یا توضیحی بسته‌ شده و تراکنش‌های مالی آنها در اپلیکیشن‌های پرداخت اینترنتی (مانند پِی‌پَل یا وِنمو) به‌ دلیل استفاده از واژگانی مانند «ایران» یا «ایرانی» مسدود شده است

قوانین پُرپیچ و خَم تحریم‌ها سبب شده تا انجام کارهای بسیار ساده که برای آمریکایی‌ها با پیشینه‌های دیگر پیش پا افتاده و عادی بنظر می‌رسد، مانند ارسال نامه به خانواده‌شان در خارج یا فرستادن پول برای کمک به آنها، برای ایرانیان ساکن آمریکا امکان‌پذیر نباشد. این جامعه صرفاً به سبب داشتن تبار ایرانی با اتهامات وفاداری دوگانه مواجه می‌شود، هنگام ورود به ایالات متحده به عنوان شهروند آمریکایی پرسش‌های تبعیض‌آمیز و تحقیرآمیز را تحمل می‌کند و از سیاست‌های مهاجرتی که بستگانشان را از هم جدا کرده و باعث منع ورود اعضای خانواده آنها از ایران شده رنج می‌برد. همه این تجربیات تلخ باعث دریافت یک حس کلی دشمنی و خصومت در کشوری که خانه خود می‌نامند شده است

راهی رو به جلو

از تهدید به جنگ گرفته تا تحریم‌های مخرب و ممنوعیت‌های مهاجرتی، سیاست‌های دولت آمریکا اغلب باعث آسیب‌رسانی به منافع این کشور و تضعیف ارزش‌هایی شده که مدعی ترویج آن است. هر چند، در حالی که سیاست و تفکر ایالات متحده برای دهه‌ها ایران را به عنوان یک دشمن اصلی به تصویر کشیده، یک جایگزین صلح‌آمیز امکان‌پذیر است. اما باید ابتدا اذعان کنیم که غرض‌ورزی‌ها و رفتارهای ناعادلانه، سهم مهمی در وضعیت فعلی ما داشته است

با شناخت نارضایتی‌های متقابل و شناسایی نگرش‌هایی که برای مدت طولانی بر افکار عمومی در داخل ایالات متحده در مورد ایران تسلط و نفوذ داشته‌اند، می‌توانیم حرکت رو به جلو را آغاز کنیم. آمریکا نه می‌تواند به سادگی با بمباران برنامه هسته‌ای ایران را نابود کند و نه می‌تواند درگیر جنگ پرهزینه دیگری شود. اکنون ایالات متحده آمریکا خود را در یک نقطه عطف می‌بیند. جایی که باید میان استمرار تفکرات نژادپرستانه و سیاست‌های جنگ طلبانه‌ی مخرب یا راهی مبتنی بر همزیستی و احترام متقابل تصمیم‌گیری شود

Back to top