مرگ غیرمنتظره و تراژیک نویسنده، روزنامهنگار و طنزپرداز برجسته ایرانی، ابراهیم نبوی، نوری تلخ بر تاثیرات روانشناختی عمیق غربت اجباری انداخت. بر اساس گفتههای خانواده او، نبوی چند روز پیش در آمریکا خودکشی کرد؛ در حالی که از دلتنگی وطن غرق شده بود. دختران او اظهار داشتند که در دههی گذشته، پدرشان از افسردگی و دلتنگی عمیق برای ایران رنج میبرد و نتوانست با اقامت اجباری خود در دیار بیگانه آشتی یابد. آنها به طور دردناکی بیان کردند که او بدون این که واقعا با غربت خود کنار بیاید، از دنیا رفت.
نبوی، که در سال ۱۹۵۸ در آستارا استان گیلان متولد شد، نه تنها طنزپرداز پرپویایی بود بلکه یکی از بزرگترین طنز پژوهان تاریخ ایران نیز به شمار میرفت. آثار طنزآمیز او، به ویژه در جریان «بهار مطبوعات» اواخر دهه ۷۰، او را به چهرهای برجسته در رسانههای ایرانی تبدیل کرد. پس از چندین بار بازداشت و محاکمه، او در اوایل دهه ۸۰ ایران را ترک کرد و در کشورهای بلژیک، کانادا و نهایتاً ایالات متحده ساکن شد، جایی که به فعالیت طنزپردازی خود ادامه داد و برای رسانههایی چون بیبیسی فارسی، صدای آمریکا و دویچهوله نوشت. با وجود موفقیتهایش در خارج از کشور، نوشتههای نبوی اغلب سرشار از آرزوی عمیق بازگشت به ایران بود؛ او میخواست در میان همزبانانش زندگی کند و در شادیها و غمهای زندگی فرهنگی کشورش شریک شود.
داستان نبوی تنها یک تراژدی شخصی نیست بلکه به یک مسئلهی گستردهتر حقوق بشری اشاره دارد: حق افراد در انتخاب آزادانه محل زندگی و سفر بدون ترس از آزار و اذیت. قوانین بینالمللی حقوق بشر، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای مختلف سازمان ملل متحد، حق آزادی حرکت و اقامت در مرزهای یک کشور و همچنین حق ترک و بازگشت به کشور را تصدیق میکنند. این حقوق برای کرامت انسانی ضروری هستند و به افراد این امکان را میدهند تا بدون محدودیتهای غیرمنطقی به دنبال آرزوهای شخصی، فرهنگی و حرفهای خود بروند.
بر اساس قانون ایران، اگرچه راههای قانونی برای بازگشت وجود دارد، در عمل ترس از دستگیری یا آزار و اذیت میتواند مانع مؤثری برای استفاده از حق بازگشت افراد شود. گفته میشود نبوی بارها تلاش کرده به ایران بازگردد اما به دلیل ترس از دستگیری در همان لحظه ورود، منصرف شده است. این وضعیت او را در یک حالت دائمی از ناامیدی فرو برد؛ در حالی که به شدت برای وطنش تنگ شده بود، اما زیر سایهی احتمال زندانی شدن زندگی میکرد که به طور قابل توجهی به افسردگی و خودکشی او دامن زد.
دوستان و همکاران نزدیک، ابراهیم نبوی را به عنوان طنزپرداز و پژوهشگری برجسته یاد میکنند که در دورانهای پر تلاطم، شادی و خنده را به جامعه ایرانی هدیه داد. عباس عبدی، یکی از نزدیکان او، به یاد داشت که نبوی همیشه آرزوی بازگشت به ایران را در سر داشت؛ نه تنها برای راحتی شخصیاش، بلکه برای انجام کارهای فرهنگی و فکری ماندگار مانند تحقیق در تاریخ طنز، انتشار رمانها و داستانهای کوتاه و زندگی در فضای فرهنگی پربار کشورش. عبدی از فشارها، ترسهای سیاسی و غربت ناراحت بود که افراد با استعداد مانند نبوی را به اقامت دائمی در خارج از کشور وادار کرده بود و این را یک بیعدالتی بزرگ میدانست: کسانی که دیارشان را دوست دارند و مایل به مشارکت در زندگی فرهنگی آن هستند، عملاً از بازگشت بازداشته میشوند.
احمد زیدآبادی و دیگران نیز به این مطالب تأیید کردند و تأکید داشتند که زندگی نبوی در غیاب وطن، که نهایتاً با عدم توانایی بازگشت او قطع شد، نماد یک مسئلهی سیستمیک گستردهتر است. زیدآبادی نبوی را طنزپرداز درخشان توصیف کرد که ترک ایران و نهایتاً خودکشیاش زخم عمیقی در جامعه ایرانی بهجا گذاشت، نمادی از شکست جامعهای که نمیتواند صداهای ارزشمند خود را دوباره به خانه دعوت کند. ناتوانی چهرههای خلاق و روشنفکر در بازگشت و مشارکت آزادانه نه تنها این افراد را از رسیدن به پتانسیل خود محروم میکند بلکه کشورشان را از غنای فرهنگی و فکری بیقیمتی محروم میسازد.
مرگ ابراهیم نبوی یادآور هزینههای انسانی اعمال محدودیت در حق انتخاب محل زندگی و آزادی حرکت است. این حادثه بر لزوم فوری سیاستهایی تأکید دارد که به افراد اجازه بازگشت به وطن بدون ترس از آزار و اذیت یا دستگیری را میدهد. تضمین اینکه مردم بتوانند آنجا زندگی کنند که میخواهند، ارتباطات خانوادگی خود را حفظ کنند و بدون ترس غیرضروری در زندگی فرهنگی و اجتماعی شرکت کنند، نه تنها مسئلهای در زمینه آزادی فردی بلکه یک حق بنیادین بشری است.
در حالی که بسیاری از مردم به فراق نبوی تأسف میخورند و به مسائل سیستمیک که مرگ او بر آنها نورافکنی میکند تأمل میکنند، مهم است که اذعان کنیم اقلیتی—به ویژه برخی از سلطنتطلبان و چهرههای سختگیر داخل و خارج ایران—با مرگ او رضایت تحریفشدهای ابراز کردند. چنین واکنشهایی یادآور تلخ ابعاد قطبی جامعه و سیاست ایران است، جایی که فقدان یک چهره فرهنگی بزرگ میتواند با شوک از سوی برخی و با خوشحالی بدبینانه توسط دیگران همراه باشد. این امر نیاز به جامعهای همدلانهتر و فراگیرتر را برجسته میکند که به جای سیاستهای تفرقهآمیز، به میراث فکری و فرهنگی خود ارزش بدهد.
شورای ملی ایرانی-آمریکایی (نایاک) قویاً هرگونه سیاست یا عملی که این حقوق بشر اساسی را نقض کند محکوم میکند. نایاک از جمهوری اسلامی ایران میخواهد حقوق تصدیق شده در قوانین بینالمللی حقوق بشر را رعایت کند و موانعی را که مانع بازگشت ایمن افرادی همچون ابراهیم نبوی میشوند، برطرف کند. با انجام این اقدامات، ایران میتواند زخمهای پراکنده دیاسپورای خود را التیام بخشد و به میراث فرهنگی و فکری خود فرصت شکوفایی دوباره در سرزمین خود را دهد.
Back to top