ضیاءالدین نبوی که رفقا و دوستان او را ضیا صدا می کنند را البته که بخش بزرگی از فعالین سیاسی و دانشجویی کشور به خوبی می شناسند.فعال دانشجویی و سیاسی که سال ها طعم زندان را چشیده و حالا نیز بار دیگر در زندان اوین محکومیت خود را سپری می کند.
سیدضیاءالدین نبوی چاشمی متولد سال ۱۳۶۲ در قائمشهر است و این زندانی سیاسی سابق، در رشته مهندسی شیمی در سال ۸۱ وارد دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل شد و از سال ۸۲ تا ۸۶ با رای دانشجویان، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی این دانشگاه بود.
فعالیت دانشجویی و ممنوعیت از تحصیل
ضیا نبوی در سال ۸۶ به دلیل برگزاری اعتصاب غذا به همراه ۱۵ دانشجوی دیگر این دانشگاه، در یورش شبانه نیروهای امنیتی به دانشگاه بازداشت شد. او همچنین دو ترم از تحصیل تعلیق شد.
او در کنکور سراسری سال ۸۷ با رتبه تک رقمی توانست به هدفش دست یابد، اما وزارت علوم به او و عده دیگری از دانشجویان که سابقه فعالیت سیاسی به خصوص در انجمن های اسلامی را داشتند اعلام کرد که محروم از تحصیل هستند.
او به همراه تعدادی دیگر از دانشجویانی که به دانشجویان ستاره دار مشهور شدند، شورای دفاع از حق تحصیل را راه اندازی کردند و برای کسب حق تحصیل خود تلاش هایی را در قالب رایزنی با مسئولان و اطلاع رسانی از وضعیت خود آغاز کردند. این روند در آستانه انتخابات سال ۸۸ شکل پررنگ تری گرفت، به خصوص که محمود احمدی نژاد در مناظره انتخاباتی اش با مهدی کروبی، وجود این افراد را از اساس تکذیب کرد تا آنها نیز متقابلا با نصب ستاره هایی بر روی لباس هایشان، روبروی صداوسیما جمع شوند و سند دروغگویی آقای رئیس جمهور شوند. همان موقع پیش بینی می شد که این رسواسازی امپراتوری دروغ بی هزینه نخواهد بود، به خصوص برای ضیا که به عنوان سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل در کنار همراهانی چون مجید دری، شیوا نظرآهاری و … نقشی محوری در آن داشت.
جنبش سبز؛ بازداشت و زندان در انتظار ضیا نبوی
پس از اعتراضات انتخاباتی در ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ بود که، ضیا نبوی به قصد حضور در راهپیمایی مردمی از شهرستان محل زندگی اش، به تهران آمد و پس از شرکت در راهپیمایی ۲۵ خرداد، همان شب در منزل یکی از دوستانش به همراه تعدادی از دوستان و بستگانش بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
در روزهای اولیه بازداشت تصور برخورد تندی با خود نداشت اما به مرور روند بازجویی ها تند شد. ضیا که تعدادی از اعضای خانواده اش سابقه همکاری با مجاهدین خلق داشتند به سمت چنین اتهامی سوق داده می شد. او زیر بار این اتهام دروغ نرفت و بازجوها نیز هیچ مستندی دایر بر این اتهام نداشتند. از این گذشته معلوم نبود چطور در تمام سال های فعالیت دانشجویی ضیا جایی برای این اتهام نبود و یکباره در روز ۲۵ خرداد ۸۸، دستگاه امنیتی متوجه ارتباط او با سازمان مجاهدین شده بود!
روند بازجویی و فشارهای جسمی و روحی که در طول ۱۲۰ روز تحقیقات مقدماتی بر این فعال دانشجویی وارد شد، بارها مورد اعتراض فعالان حقوق بشر قرار گرفت.
ضیا با وجود همه فشارها زیر بار اتهام دروغ و بدون سند ارتباط با سازمان مجاهدین نرفت تا روز دادگاه با قاضی پیرعباسی در تاریخ ۲۸ آذر سال ۸۸ در این دادگاه نیز حرف خاصی در ارتباط با این اتهام مطرح نشد و قاضی گفت که این اتهام وارد نیست و نیازی به دفاع ندارد، اما در روز دریافت حکم اوج ابتذال حاکم بر دستگاه قضایی را با دریافت حکم ۱۵ سال حبس در تبعید مشاهده کرد.
ده سال زندان و تبعید پس از دوران کودتا
این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ده سال حبس در تبعید تبدیل شد. ضیا نبوی در نهایت نیز در مهرماه ۱۳۸۹ بدون اطلاع قبلی به زندان کارون اهواز منتقل شد و سپس در اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ به زندان سمنان منتقل شد.
بعد از آن بود که عفو بینالملل اعلام کرده که وی در خطر شکنجه است و همچنین درخواست آزادی بیقید و شرط نبوی را کرده بود.
ضیا نبوی بعدتر بارها اتهامات وارد به خود را رد کرد و طی دوران زندان خود نیز بارها به نحوه دادرسی اعتراض کرد. هم چنین ۴۶ تن از همبندیان او نیز در نامهای به رئیس قوه قضائیه شهادت دادند که این اتهام هیچ نسبتی با تفکرات و فعالیتهای ضیا نبوی نداشتهاست.
خود ضیا نبوی نیز در نامهای از زندان به رئیس قوه قضائیه در رد اتهام ارتباطش با سازمان مجاهدین خلق نوشت: «بنده به واسطهٔ موقعیت خاص خانوادگی که داشتم و با توجه به حساسیتهای خاصی که متوجه خانوادهٔ بنده بود، همواره مراقب بودم که تا هیچگاه، حتی به صورت ناخودآگاه نیز، کوچکترین ارتباطی با گروه مزبور برقرار نکنم و به همین واسطه و همانطور که در گزارش وزارت اطلاعات نیز ذکر شده، بنده به هیچ تماس مشکوکی، حتی از سوی خبرگزاریها نیز پاسخ نمیدادم و در کمال ناباوری مشاهده میشود که این استنکاف از ارتباط که منطقا میبایست مدرکی به نفع بنده باشد به گونهای ناباورانه علیه بنده استفاده شد و مستند حکم ۱۰ سال حبس تعزیری به جرم ارتباط و همکاری با منافقین قرار گرفتهاست.»
ضیا نبوی هم چنین بعدتر در دلنوشته ای از زندان کارون اهواز درباره روز دریافت حکم قطعی اش نوشت: “وقتی که خبر حکم قطعی ام رو شنیدم، دقیقا این احساس رو داشتم که کسی داره به من دهن کجی میکنه… جالب بود باز هم همون اتفاقاتی افتاده بود که من به اون حساسیت داشتم. این که از بین ۵ تا اتهام، اتهام محاربه و ۱۰ سال حبس در تبعید باقی بمونه، آخرین و بدترین تصویر بود که در ذهنم می گنجید.»
نبوی که بارها درخواست اعاده دادرسی داده بود و بالاخره «با نظر کارشناسی وزارت اطلاعات»، شعبه سیوشش دادگاه تجدیدنظر پرونده وی را بار دیگر بررسی کرد و «عنوان اتهامی وی شامل محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، از سوی این دادگاه رد شد.»
با این حال وی به اتهام «اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم» به هفت سال زندان محکوم شد. این اما در حالی بود که تا همان زمان نیز وی نزدیک به 9 سال را در زندان سپری کرده بود در نهایت نیز در شرایطی که حدود چهار سال بیش از حکم نهایی خود را در حبس به سر برده، از زندان سمنان، یعنی آخرین تبعیدگاه خود در سال 1397 آزاد شد. وی مدت زندانش را در زندانهای اوین، اهواز، کلینیک اهواز و سمنان در بندهای مختلف گذرانده بود.
بازداشت و اعتراض های پیاپی بعد از آزادی از زندان 9 ساله
اما این پایان ماجراهای ضیا نبوی نبود. او نوبت بعد در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۹۷ برای دیدار با فرهاد میثمی، فعال مدنی در منزل او به سر میبرد. وی در این روز به همراه فرهاد میثمی بازداشت شد و پس از یک روز آزاد گردید.
یک سال و اندی بعد این بار ضیا نبوی روز ۶ اسفند ۱۳۹۸ مجدداً بازداشت شد. این بازداشت در جریان اعتراضات ۱۳۹۸ دانشجویان بود و او این بار در دادگاه به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
اما این باز پایان ماجرا نبود ، در زمستان سال ۱۴۰۱ سلسله ایی از حملات با گازی مشکوک به مدارس رخ داد و اعتراضات جدی به این روند صورت گرفت و در این میان ضیا نبوی و هستی امیری از دانشجویان دانشگاه علامه تهران به دلیل اعتراض به مسمومیتهای سریالی دانشآموزان به دادگاه انقلاب احضار و به اتهام «تجمع ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ دانشجویان علامه در اعتراض به مسمومسازیهای سریالی دانشآموزان مدارس» و «تبلیغ علیه نظام» محاکمه و به یک سال زندان محکوم شدند.
در تجمع ۱۶ اسفند سال ۱۴۰۱ در دانشگاه علامه طباطبایی، بیش از سی دانشجو ممنوع الورود شدند و در معرض پرونده های انضباطی جدید قرار گرفتند. همزمان بسیج دانشجویی دانشگاه علامه با انتشار بیانیه ای علیه دانشجویانی همچون هستی امیری و ضیا نبوی، خواستار برخوردهای امنیتی با آنان شد.
حکم زندان این دو دانشجو که مربوط به اعتراض به مسموم سازی دانش آموزان بود در ۱۸ فروردین ۱۴۰۳ اجرایی شد.
نامه ضیا نبوی درباره «جولان ساس» و انسان زدایی در زندان ها
این زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین اما در ماه جاری با انتشار نامهای، از شیوع ساس در بند هشت زندان اوین خبر داده و گفته این موضوع باعث «آزارهای روحی و جسمی» زندانیان شده است. این فعال دانشجویی زندانی در نامه خود که روز ۲۳اردیبهشت منتشر شد، شرایط شیوع ساس در این بند را طوری توصیف کرده که زندانیان حتی با خوردن قرصهای خواب قوی هم نمیتوانند بخوابند.
همچنین این دانشجوی زندانی با طرح این پرسش که آیا «شکنجه تحمل ساس هم جزیی از محکومیت ما است»، درباره یک زندانی سیاسی محکوم به پنج سال حبس نوشته که او با وجود خوردن آلپرازولام، باز هم نمیتواند بخوابد، چراکه «رد گزش ساس» بر تنش است. به نوشته این فعال دانشجویی، زندانیان محبوس در بند هشت زندان اوین از هر تمهیدی استفاده میکنند تا از گزش ساسها در امان بمانند، اما فایدهای ندارد.
توصیف او از دلایل تحمل ساس توسط زندانیان تکان دهنده است.
ضیا نبوی در نوشتهاش از آزارهای زندانی بودن می نویسد، آزارهایی چون خرناسه کشیدن دیگران، صف حمام و دستشویی، یا نوبت خرید از فروشگاه زندان. او ادامه داده: «شاید از همین روست که کسی از رنج حقیر جنگیدن با ساسها و خاصه شکست خوردن از آنها چیزی نمیگوید و چنین آزار ستوه آوری، جایی در اخبار مربوط به زندانیان ندارد.»
او نوشته: «ساسها باعث میشوند از لمس کردن جهان واهمه داشته باشی. این به گمانم موجزترین توصیف از حس و حال همجواری با آنها باشد.» ضیا نبوی همچنین نوشته است برخی زندانیان «اینقدر مصیبت دارند که مسئله ساس در کنارش به حساب نمیآید» و بعضی نیز آن را «جزو طبیعی وضعیت زندانی بودن» میدانند که «باید با آن ساخت و کنار آمد»، اما «بعید است» کسی «شکنجه تحمل ساسها را هم جزو محکومیت ما بداند.»
نامه ضیا نبوی هر چند با واکنش تند قوه قضاییه رو به رو شد که وجود ساس در زندان ها را منکر می شد اما توصیف دقیق او از وضعیت زندان ها و فشار و انسان زدایی که در زندان های جمهوری اسلامی در جریان است، به عنوان یک سند قطعا در تاریخ ثبت خواهد شد.
شورای ملی ایرانیان آمریکایی (NIAC) ضمن محکومیت شدید حبس نبوی، از دولت ایران میخواهد که نبوی را همراه با سایر زندانیان سیاسی آزاد کند. نایاک بر نیاز فوری به اصلاحات در سیستم قضایی و زندانهای ایران و حمایت از حقوق و رفاه زندانیان تاکید می کند. ما همچنین از مدیریت زندان اوین میخواهد تا به وجود گال اعتراف کرده و به آن رسیدگی کند. شرایط موجود زندان نامناسب و غیر انسانی است. نایاک تاکید می کند که به جای مجازات زندانیان و انکار وجود مسائل بهداشتی، باید تلاش ها برای حفظ محیطی پاک و عاری از بیماری که حافظ کرامت و سلامت همه زندانیان باشد، تشدید شود.