سرکوب، بازداشت، تهدید و ارعاب ، شلیک با گلوله ساچمه ای و جنگی به پا و سر و دست و سینه معترضان و … بخشی از سرکوب سیستماتیک و هدفمندی بود که نیروهای امنیتی در پاسخ به اعتراضات شهروندان در پاییز ۱۴۰۱ از آن استفاده کردند.
پس از مرگ مشکوک مهسا امینی ، دختر ۲۱ ساله ایرانی زمانی که در بازداشت گشت امنیت اخلاقی پلیس معروف به گشت ارشاد بود، یکی از گسترده ترین اعتراضات شهروندان در یک دهه اخیر رقم خورد. اعتراضاتی که همچنان در لایه های زیرین جامعه جریان دارد و به نظر می رسد چنان آتش زیر خاکستر آماده برخاستن دوباره باشد.
اعتراضات پس از مرگ مشکوک مهسا امینی (ژینا) که به خیزش یا جنبش زن ، زندگی، آزادی معروف شد در حالی بیش از ۱۰۰ روز ایران را درگیر خود کرد که بیش از ۵۰۰ کشته از شهروندان معترض و بیش از ۲۰ هزار زندانی با خود به همراه داشت اما این جنبش و سرکوب آن ابعاد بسیار فجیع تری نیز داشت. گزارش هایی درباره آزار و اذیت زنان و مردان جوان ، ربودن معترضان و شکنجه آنان و بازداشت های غیرقانونی بخشی از این ابعاد ناخوانده است.
اما یکی از تلخ ترین بخش های سرکوب معترضان ، شلیک مستقیم با گلوله های ساچمه ای و پلاستیکی و پینت بال به صورت و سر و به طور مشخص چشم های معترضان بوده است.
چشم هایی که حالا روی صورت برخی از شهروندان نشان از شقاوت و سرکوب گسترده نیروهای امنیتی داشته است.
تعداد و گستردگی شلیک هدفمند به سوی چشم معترضان آن قدر شدید و گسترده بود که در نهایت روز ۱۴ بهمن ماه سازمان حقوق بشر ایران در گزارشی با اشاره به موارد متعدد شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به صورت و چشم معترضان چنین ارزیابی کرده که اقدام ماموران حکومت، «سیستماتیک» و «هدفمند» بوده است.ارزیابی این نهاد مستقر در اسلو نروژ بر مبنای روایتهایی است که مجروحان و آسیبدیدگان اعتراضات اخیر بازگو کرده و گفتهاند که مأموران امنیتی به شکل «هدفمند» صورت و چشمهای آنها را نشانه گرفتند.
سازمان حقوق بشر ایران همچنین یادآوری کرده که شلیک به صورت و چشم افراد شرکتکننده در تجمعات اعتراضی ماههای اخیر در بیشتر شهرهای ایران گزارش شده است و مجموع این موارد احتمال سیستماتیک بودن اقدام مأموران امنیتی را تقویت میکند. گزارش این نهاد مدافع حقوق بشر به فاصله سه روز پس از اظهارات حسن کرمی، فرمانده یگانهای ویژه فراجا، منتشر شده که ادعا کرده رفتار نیروهای یگان ویژه با معترضان «حرفهای» و «بدون هزینه» بوده است.
سازمان حقوق بشر ایران در انتهای این گزارش مشخصات ۲۲ نفر از معترضان را منتشر کرده است که بر اثر شلیک نیروهای امنیتی بینایی یک چشم یا هر دو چشم خود را از دست دادهند.
این گزارش البته در حالی منتشر شد که روز ۲۸ آبان ماه سال جاری ۷۱ چشم پزشک و جراح در نامهای به دبیرکل انجمن چشم پزشکی ایران خواستار پیگیری نامهچند روز پیش اساتید و فوق تخصصهای شبکیه درباره عوارض گلگلههای ساچمهای و پینت بال در حوادث اخیر شدند.
گزارش های شلیک سابق از اصفهان
پیش از آن نیز گزارشهای دیگری از هدف قرار دادن چشم معترضان در جریان اعتراضهای قبلی منتشر شده بود، از آن جمله میتوان شلیک گلولههای ساچمهای به چشمان کشاورزان معترض اصفهانی در پاییز ۱۴۰۰ را یادآوری کرد. در این اعتراضات گزارشها حکایت از ۱۵ مورد نابینایی یک چشم یا هر دو چشم اشاره دارد. این موارد متعدد نشان میدهد که نیروهای حکومت ایران از هدف قرار دادن چشمان معترضان بهعنوان یکی از الگوهای هدفمند سرکوب استفاده میکنند.
اعتراض جامعه چشم پزشکان
در ادامه این روند نیز اوایل آذر ماه سال جاری نیز ۱۴۰ چشمپزشک با امضای بیانیهای شهادت دادند که از شروع اعتراضات در اواخر شهریور امسال تا آن زمان، شمار قابل توجهی از معترضان به خاطر اصابت گلولههای ساچمهای و پینتبال به چشمشان به مراکز درمانی مراجعه کرده بودند. به گفته این پزشکان، تعداد زیادی از مجروحان اعتراضات اخیر بینایی یک یا دو چشم خود را از دست دادهاند.
در بخشی از این نامه نوشته شده بود که : «همانطور که مستحضرید در طول مدت رویداد های اعتراضی اخیر تعداد زیادی از بیماران با صدمات چشمی در اثر اصابت ساچمه و پینت بال و امثال آن به مراکز درمانی مراجعه نموده اند که متاسفانه در بسیاری از موارد ضربه وارده منجر به از بین رفتن بینایی یک و یا هر دو چشم شده است. بنابراین لازم است مراتب به مقامات مربوطه منعکس گردد و در مورد تبعات جبران ناپذیر اینگونه آسیب های شدید چشمی هشدار های ضروری داده شود.»
به این ترتیب در زمانی کمتر از ۶۰ روز حداقل سه نامه از سوی جمع بزرگی از متخصصان چشم پزشکی ایرانی درباره صدمات جبران ناپذیر شلیک به چشم معترضان هشدار دادند و این حداقل نشان از این مساله دارد که تعداد مجروحان در این ماجرا بسیار بیشتر از تعداد شناخته شده در کشور دارد.
در عین حال اما هنوز آمار دقیق معترضانی که از ناحیه چشم هدف شلیک نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند مشخص نیست، اما روزنامه نیویورکتایمز نیز در گزارشی از آسیب دیدن چشم دستکم ۵۸۰ نفر معترضان خبر داده بود.
نیویورکتایمز در این گزارش تاکید کرد که صدها معترض در ایران از فاصله نزدیک هدف قرار گرفتهاند و چشمان آنها آسیب دیده یا نابینا شده است. طبق این گزارش، چشم پزشکان سه بیمارستان بزرگ تهران (فارابی، رسول اکرم و لبافینژاد) رویهم بیش از ۵۰۰ بیمار با آسیب چشمی را در جریان اعتراضات پذیرش کردند. پزشکان در استان کردستان نیز از دستکم ۸۰ مورد پذیرش مجروحان چشم خبر داده بودند. این در حالی است که حسن کرمی، فرمانده یگانهای ویژه فراجا، شلیک عمدی به نقاط حساس بدن معترضان همچون چشم را انکار کرده و عملکرد این یگان سرکوبگر را «حرفهای» خوانده است.
خبرنگار نیویورکتایمز به معترض ۱۸ سالهای اشاره کرده که در اثر اصابت گلوله، بینایی هر دو چشمش را از دست داده است و پدرش در پیامی صوتی به نهادهای حقوق بشر کردستان میگوید توان پرداخت هزینه شش عمل جراحی او را ندارد.
نیویورکتایمز در ادامه به مواردی از مشاوره مجروحان با پزشکان در یک گروه واتساپی اشاره کرده و افزوده است که برخی عکسهای چشمان مجروحان «دلخراش و هولناک»اند. متلاشی شدن شبکیه چشم، قطع اعصاب بینایی و سوراخ شدن عنبیه از جمله آسیبهایی وارده به چشمان معترضان است.
اما این پایان روند اعتراضات به شلیک نبود. یک پزشک جراح اهل تهران از مرد مجروح ۲۵ سالهای گفته که تقریبا از هر دو چشم کور شده و تنها میتوانست نور و روشنایی را تشخیص دهد.
برخی از پزشکان نیز برآورد کرده اند که دست کم ۱۰۰۰ نفر در اعتراضات ماههای گذشته از ناحیه چشم آسیب دیده باشند. دکتر محمد جعفر قائم پناهی فوق تخصص قرنیه طی ویدیویی با تاکید بر اینکه بسیاری از این آسیب دیدگان در رده ی سنی جوانان می باشند که شدت صدمات وارده به چشم آنان باعث تخلیه یک یا هر دو چشمشان شده است اشاره می کند که این جوانان سندهای زنده ی اعتراضات سال ۱۴۰۱ در جامعه هستند شاهدانی که سالیان سال در جامعه زندگی می کنند و همه می دانند که این نابینایی نتیجه ی اعتراض این جوانان بوده است در سال ۱۴۰۱.
هم چنین به نظر می رسد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی با شلیک گلولههای لاستیکی، ساچمهای، گاز اشکآور، ضربات باتوم، چماق، چکمه، و مشت و لگد، صدها شهروند معترض را دچار ترومای وخیم چشم کردهاند.
گروهی از پزشکان هم شکسته شدن رکورد تخلیه چشم در بیمارستان فارابی را تایید کرده و افزودهاند که شنبه نوزدهم نوامبر، ۲۲ مورد مجروح فقط از مهاباد، ملکان، و سایر شهرهای کُردستان به بیمارستان علوی تبریز فرستاده شدند. شبکه حقوق بشر کردستان در تاریخ یازده نوامبر ۲۰۲۲ نیز گزارشی از شلیک گلولههای ساچمهای در مراسم خاکسپاری ژینا امینی در سقز کردستان به هفت نفر منتشر کرده بود که نام محمد پارسا صحت ۲۱ساله (هر دو چشم را از دست داد) و نچیروان معروفی از آن میان اعلام شد.
بعضی قربانیان یا خانواده آنها از جمله غزل رنجکش دانشجوی سال سوم حقوق در بندرعباس، پارسا قبادی هجده ساله اهل کرمانشاه، بیتا کیانی دختر شش ساله اهل فلاورجان اصفهان، تصویر یک یا هر دو چشم گلوله ( ساچمهای) خورده را منتشر کرده و تقاضای دادخواهی دادهاند.
همچنین چندین ویدئو بدون ذکر مشخصات قربانی از گلوله خوردن چشم دختری در کرج و مرد میانسالی در مترو تهران در فضای مجازی منتشر شده است. متاسفانه یک جوان به نام آرمان عمادی نیز که در مرودشت از ناحیه چشم گلوله ساچمهای خورده بود، با وجود تخلیهی چشم، دچار مرگ مغزی شده است.
این مستندات نشان میدهند که این موارد فقط حوادث منفرد یا پراکنده نبودهاند. روشن است که این یک الگوی جنایتِ سیستماتیک از حمله به اجتماعات مسالمتآمیز به قصد وارد کردن جراحت شدید به چشمانِ شهروندان است. این جنایت نیز باید همچون تیراندازی با گلوله به قلب و سر معترضان، و نیز حکمهای وحشیانهی مجازات اسلامی مثل بریدن انگشتان دست و اعدامها محکوم شود.
آیا ضاربین هدفگیری کردهاند؟
«چرا من را زدی؟ چرا لبخند روی لبهایت بود؟» این جمله «غزل رنجکش» است. دختری که از جمله نخستین آسیبدیدگان از ناحیه چشم بود و پرده از رنج خود برداشت. چشم غزل به خاطر این شلیک، تخلیه شد.
جدای از لبخندی که او دیده بود، تصویر منتشر شده از صورتاش هم گواه بر هدفگیری مستقیم است. تصویر او نشاندهنده جای دهها گلوله ساچمهای از نوع شاتگان «پرنده زن» است.
در تصویری دیگر از «فریده صلواتیپور» که طبق اخبار منتشر شده هر دو چشم خود را از دست داده است، در محل برخورد، دستکم هجده ساچمه از همین نوع به چشم میخورد.
همچنین، در بررسی مدارک پزشکی بنیتا، دختر خردسالی که در اصفهان مورد اصابت گلوله ساچمهای قرار گرفته نیز، با اصابت تعداد بسیار زیادی گلوله ساچمهای به صورت و سر مواجه می شوید.
اما در این میان «غزل رنجکش» تبدیل به یکی از شناختهشدهترین قربانیان شلیک هدفمند نیروهای سرکوب به سر، صورت و چشمهای معترضان طی اعتراضات اخیر است؛ زنی که با چند جمله، پرده از هدفمند بودن این جریان در رابطه با خود برداشت: «چرا من را زدی؟ چرا لبخند روی لبهایت بود؟»
او نه تنها سکوت نکرد بلکه دست به اطلاع رسانی گسترده در این باره زد و توانست بخشی از سکوت درباره شلیک وحشیانه ماموران به سر و صورت و چشمان معترضان را در هم بشکند و صفحه اینستاگرام او در مدت زمان کوتاهی تبدیل به مرجعی برای اطلاع رسانی در این باره شد.
در یکی از این تصاویر غزل رنجکش با دو دسته موی رها در وسط کتابفروشی نشسته است. کلاهی سفید به سر دارد. از زیر عینک، شیلد پلاستیکی سفید روی چشم راستش دیده میشود. کتاب «کوری» را در دست دارد که ماجرای کوری یکشبه تمام مردم یک شهر است. یک ماه از رفتن نور چشمانش میگذشت. کلمات غزل که خود را در اینستاگرام «نویسنده» معرفی کرده است، کنار این تصویر به چشم میخورد: «سی روز از آخرین تصویری که چشم راستم ثبت کرد گذشت… تو این سی روز، هربار خواستم اشک بریزم، با خودم گفتم اگه اون آدم تونست تو همچین موقعیتی لبخندش رو حفظ کنه، یا چشماش برق بزنه؛ چرا منی که حتی وقتی ازم پرسیدن پیداش کردی کدوم چشمش رو نابینا میکنی؟ گفتم رنگ چشماش قشنگ بود حیفه؛ اشک بریزم؟!»
راحله امیری، دیگر زن جوانی که چشمش با شلیک مستقیم آسیب دیده است، میگوید یک بسیجی به او شلیک کرد.خانم امیری، تصویری از نقطهای که در آن گلوله به چشمش اصابت کرده را منتشر کرده و با بیان این که پس از گذشت روزها «تمام توان و جان» خود را جمع کرده تا بتواند دوباره در آن نقطه بایستد، نوشته است: «یک ماه و ۲۰ روز پیش دقیقا همین جا ایستاده بودم که یک بچه بسیجی تصمیم گرفت با تیر بزند توی چشمم و نور چشمم را بگیرد.»
او با بیان این که فکر میکرده وقتی دوباره به آن مکان برود احتمالا گریه میکند یا میترسد، از همراهی الهه توکلیان گفته و توضیح داده است: «اما نشستم روی نیمکت روبهروی این دیوار با الهه حرف میزدیم و میخندیدیم. و به این فکر میکردم که خدا چقدر دوستم داشته که از شب اول بهترین آدمها را سر راه من گذاشت.»
خانم امیری که روانشناس است، در مطلبی دیگر اشاره کرده است که فردی از او پرسیده «آیا ارزشش را داشت؟» و او پاسخ داده: «بله، شدیدا!»
میزان آسیبزنندگی گلولههای ساچمهای و پینتبال
ساچمهها؛ گلولههای اسلحه شاتگان دارای سه نوع اصلی است: پرندهزن (birdshot)، ساچمه درشت یا باکشات (buckshot)، تکساچمه یا اسلاگ (slug).
طبق اسناد منتشر شده که یورونیوز آن را منتشر کرده بود، گلولههایی که در شلیک به چشم معترضان مورد استفاده قرار گرفته است، در بیشتر موارد گلوله های ساچمهریز پرنده زن در ابعاد مختلف است.
گلولههای پرندهزن از ساچمههای ریز تشکیل شدهاند که دایره تاثیر گستردهتر، اما شدت تاثیر کمتری دارند. تعداد این ساچمهها و ابعاد آنها متفاوت و معمولا از ۱.۷۵ میلیمتر تا ۵.۸ میلیمتر متغیر است. برد موثر گلولههای پرندهزن معمولا حدود ۴۵ متر است.
پینتبال؛ تفنگهای پینتبال نوعی از سلاحهای بادی هستند و از یک مخزن گلوله و پمپ هوای فشرده تشکیل شدهاند که گلولهها را با فشار شلیک میکنند.
این سلاح به شکل گسترده در سرکوب اعتراضات اخیر مورد استفاده قرار گرفته و گزارشاتی ثبت شده است که نشان میدهد ماموران امنیتی از ساچمههای فلزی یا پلاستیکی سخت که مخصوص سلاح شاتگان است به جای گلوله معمولی پینتبال استفاده میکنند. تصاویری از استفاده از تفنگهای پینتبال ساخت شرکت آمریکایی TippMann در سرکوب اعتراضات منتشر شده است.
تعداد از اسامی شهروندانی که نابینا شده اند یا چشمشان به دلیل شلیک نیروهای سرکوب آسیب دیده نیز به شرح زیر است:
بنیتا کیانی ۵ ساله
علی دلپسند مقدم
حسین عابدینی
نیلوفر آقایی
الهه توکلیان
کوثر افتخاری
کوثر خشنودی نیا
غزل رنجکش
امیر ولایتی
کیمیا زند
راحله امیری
علی محمدی
ضحی موسوی
محسن کفشگر
متین حسنی
کیارش پور رسول
بهزاد همراهی
محمد فرضی
حسین نادربیگی
حسین حسین پور
الوند کاوه
حسین باقرپور
فرید رشیدی
عرفان شکوری ۱۳ ساله
حمیدرضا پناهی